لحظه 3
4/3/95 ساعت 12:21
سلاااااااااااام خدمتِ همه یِ دوست جونیایِ عزیزوگُلم...
حالتون چطورهههههههه؟؟؟اینجوریین »»»»»»یا اینجوری »»»»»»ایشاله که همه اینجوری هستین»»»»»خخخ...
امروز رفتیم مدرسه و دینی رو که نهایی بود دادیم،یه سوالایِ چرتی داده بودن،ینی آدم فقط میخواد به نشانه اعتراض کره یِ زمین رو ترک کنه کلاااااا....دقیقا از جاهایی سوال داده بودن که به فکرِ جنّم نمیرسید والا،حالا چه جوری به فکرِ این طراحه رسیده،بِمآآآآند...
فک کنم 20 بگیرم،اگه خدا کمک کنه ایشاله...
امروز لیلا و سارا اونقدررررررر ادا درآوردن که نگوووو...قضیه عکس گرفتن بود آخه...دوتا عکس میخواستن بگیرن،اونقدررر ادا درآوردنُ خندیدن که لیلا از شدتِ کمبود اکسیژن قرمززززززززز شده بود...
از یه دوستم(که نباید اسمشُ بگم) پرسیدم که چرا جمعه برایِ آزمون نیومده بودی،بعدازکللللی نازکردن گفتش که خوب نخونده بودم...بچه ها الان به کمکتون شدیدا احتیاج دارم،خیلی خیلی بی انگیزه شده،اصلا نمیتونه خوب بخونه،ازاونجایی ک تا حالا هم خوب نخونده میگه که دیگه ازاین به بعدم بخونم فایده ای نداره و از این حرفا...نمیدونم چطوری بهش انگیزه بدم،خوشحال میشم کمکم کنین که کمکش کنم(واج آرایی)
5 شبنه ادبیات داریممممم...مآآآآآآدر جآآآآآن...عینِ اسب ازش میترسم،خیلییییییییی سختهههههه...دعام کنین بچه ها که خوب بخونمُ خوب بنویسممممم...
دیگه اتفاقِ خاصی نیفتاد(نه اینکه اینا خیلی خاص بودن)
+به خودم قول دادم که تا جمعه اون یکی وبم نرم،،،به نظرتون میتونم تحمل کنم؟؟؟امیدوآرم...
شدیدا دوسِتون دارم....خدافِظظظظظظظ
موضوعات: لحظاتِ من,
[ بازدید : 746 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]